Web Analytics Made Easy - Statcounter

داستانی که روایت می‌کنم، شرح حالِ من، شما و احتمالا فرزند کوچکتان در آینده نه چندان دور است؛ پدر و مادرهایمان هم تجربه‌اش کردند. البته پای صحبت والدین دهه ۴۰ یا ۵۰ خود که بنشینی، با افتخار‌تر از من و شمای دهه هفتاد یا هشتادی از دستاورد علمی آن روزهایش حرف می‌زنند. می‌گویند مدرک تحصیلی ما معتبر‌تر از هر مدرک دکترای امروز است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از سختی رسیدن و  تکیه زدن به دانشگاه مورد علاقه خود در آن روز‌ها می‌گویند؛ به طور مثال اینکه چقدر باید درس‌شان خوب می‌بود که بتوانند درمورد علاقه خود نسبت به فلان رشته حرف بزنند چه برسد به تحصیل در آن!

‌می‌گویند مثل ما دهه ۷۰‌ها نبودند که برای چشم درآوردن، به رشته مهندسی و پزشکی بروند، چون واقعاً اگر مهارت و علاقه کافی نداشتند، امکان ورود به دانشگاه را نداشتند پس لاجرم به سمت حرفه مورد پسند خود می‌رفتند تا حسابی ثمره و بار دهند.

جیبت پُر‌تر، جایت محفوظ‌تر!

به دوره ما که می‌رسد، از همان ابتدا که وارد دنیای آموزش شدیم، فهمیدیم اگر جیبت پر‌تر باشد، جایت محفوظ‌تر است. اگر پدر و مادرت توانستند تو را به مدارس غیردولتی بفرستند خیالت راحت؛ برای دانشگاهت نیز کافی است دست به جیب شوند، می‌نشینی در صندلی دلخواهت در دانشگاه و رشته مورد علاقه‌ات که البته پر پرستیژ و اصطلاحاً باکلاس است. فرقی هم نمی‌کند درس‌هایت را بخاطر کُندذهنی پاس نشوی! باز فدای سرت، پول فقط دوای مرگ نیست.

اگر جزو این جماعت نباشی تازه می‌شوی مثل چندین میلیون نفر دیگری که طبق روال و نظام همیشگی باید بعد از ۱۲ سال تحصیلی از یک مرز سرنوشت‌ساز عبور کن، همان مرزی که برخی بیشتر از اینکه نگران ناموفق عبور کردن از آن باشند، نگران جواب پس دادن به خاله و دایی و عمو هستند. کنکور داستان، روایت، سوژه و غول گزارش من است، همان که دلهره‌اش از سه سال قبل از رسیدن به آن شروع می‌شود و تا روز اعلام نتایج انتخاب رشته‌ات زندگی برایت نمی‌گذارد. حتی اگر درس‌نخوان‌ترین موجود روی کره زمین باشی، بالاخره این آزمون پرفشار تو را به زانو درمی‌آورد و می‌گویی کاش می‌خواندم که حالا مجبور نباشم برای پر کردن رزومه در ادارات مختلف، مدرک تحصیلی نامربوط به شغل مورد نظرت را جلو پایشان بگذاری.

نفس‌کشی راه حلی به جای جواب پس ندادن به آشنایان!

ماجرای همه ما از همین کنکور شروع شد. شاید بدشانس‌ترین داوطلبان کنکور آن‌هایی‌اند که درست سال کنکور دچار سانحه می‌شوند با اینکه بسیار درس‌خوان بودند، اما یک سال از این ماراتون عقب می‌افتند. دسته دوم آن‌هایی‌اند که خیلی زیاد درس‌ خوانند و چند ماه مانده به کنکور عزیزشان را از دست می‌دهند و محوظات درسی که هیچ، به مدت مدیدی انگیزه‌شان را از دست می‌دهند.

دسته دیگر داوطلبانی هستند که به شدت در طول تحصیل زبان‌زد بودند و خانواده هر جا که می‌نشست از معدل بالای فرزند خود می‌گفت. غافل از اینکه دانش‌آموز درس‌خوانِ بیچاره، اصلا در تست زدن مهارت ندارد و رتبه چند رقمی‌اش را نه تنها پیش خاندان بلکه برای شارژ کردن سیم کارت هم نمی‌شود استفاده کرد.

پسر ۱۹ ساله‌ای که روز پنجشنبه، ۳۰ مرداد ۹۹ بعد از کنکور سراسری ریاضی، خودش را از پشت بام ساختمان چهارطبقه پرت کرد و جانش را از دست داد، همه‌جا نوشته و می‌گویند ظاهرا از نتیجه آزمونی که داده راضی نبود و با وجود معدل بالایش در دوران دبیرستان، دست به نفس‌کُشی زده اما؛ چه کسی می‌داند که بر او چه گذشته است؟ می‌گویند ساعت ۱۸ یعنی حداقل ۶ ساعت بعد از کنکور این تصیم را عملی کرده است، ولی از کجا معلوم؟ شاید نگران بازخورد اطرافیان و سرزنش‌ها از نتایج کنکور بود! شاید می‌دانست اگر قبول نشود همه می‌گویند تو یک سال نه مهمانی رفتی و نه با ما ارتباط داشتی، این بود آن همه  ادعا؟

هیچ یک نمیدانیم اصل ماجرا چه بود و در دل پسر ۱۹ ساله درس خوانمان چه می‌گذشت. هر چه بود، قطعا قابل قضاوت نیست چرا که تنها خودش می‌داند سال‌ها چه بر او گذشته و چه چیزی انقدر به او فشار آورده که شانس زندگی و بقا  را از خود بگیرد.

یک دسته دیگر آن فرزند ناخلف خانواده ‌است که بخاطر وجنات درس‌خوانش، از بچگی گفتند بی برو برگشت دکتر می‌شوی غافل از آنکه آرزویش آشپز شدن یا عکاسی و حتی نقاشی بود. رشته‌هایی که برخی والدین از آن‌ها درمورد فرزندانشان با خجالت یاد می‌کنند.

به تعداد همه خوانندگان این خبر، دسته‌بندی و دلیل وجود دارد که الا و بلا این کنکور دردسرساز نه تنها من را از بغل دستی درس خوانم، درست و حسابی تمییز نمی‌دهد بلکه هزاران کیلومتر مرا از هدفم دور می‌کند و حداقل برای چند سال مرا  از وقت گذاشتن روی حرفه مورد نظرم دور می‌کند.

در راستای این انتقادات هر سال می‌شنویم که قرار است این آزمون را حذف کنند. خیلی‌ها هم درس خواندن را شل می‌کنند دریغ از اینکه خبری از حذف کنکور نیست. یا شایعه است یا یک حرف بی‌دنباله که در مجلس یا گوشه کناری پرت شده است و کسی از روی زمین آن را  بر نمی‌دارد.

  نذر صندلی دانشگاه‌ها؛ دانه‌ای ایکس‌میلیون

درب دانشگاه‌های پولی به روی همه باز است و به تعداد مو‌های سرتان، رشته دانشگاهی نذری می‌کنند. ولی سوالی مطرح است که تا کی و کجا قرار است هزاران داوطلب به تحصیل را در رشته‌های گا‌ها پرت یا حتی بدون بازار کار تزریق کنیم و فقط یک سری افراد در دریایی از این جماعت با تلاش خود به رشته و حتی شغل مورد علاقه خود دست یابند.

پوریا پژوهان‌فر روانشناس و مشاوره تحصیلی در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان با اشاره به اینکه آسیبی که به دانش‌آموزان در این نظام آموزشی  وارد می‌شود از خود نظام سرچشمه نمی‌گیرد، اظهار کرد: این پیامد‌ها از تصمیم‌هایی است که از سمت مسئولان مربوط به نظام آموزشی نشأت می‌گیرد. حدود ۱۳ سال پیش که خود من دانش‌آموز بودم، رشته ریاضی بورس شده بود و چند نفری که علاقه‌مند به تجربی بودند باید مدرسه‌شان را عوض می‌کردند، چون ریاست مدرسه قصد داشت روی بچه‌های ریاضی سرمایه‌گذاری کند.

او ادامه داد: ده سال پیش، یک سال پشت کنکور ماندم که مهندسی برق قبول شوم، اما این‌سال‌ها شاهدیم که این رشته مانند سایر رشته‌ها بدون کنکور شده است. چند سال پیش هم شاهد مواردی بودیم که حتی با رتبه ۸۸ هزار وارد رشته‌های خوب تجربی در دانشگاه آزاد می‌شدند. دلیل این همه توازن نداشتن بین رتبه ها و رشته‌ها سیاست‌گذاری‌های پولی و مالی‌ای است که در این آزمون سرنوشت‌ساز اعمال شده است.

به هر رشته‌ای پول تزریق شود، پشت سر آن رشته صف می‌کشند

این روانشناس و مشاور تحصیلی بیان کرد: اگر شما به هر رشته‌ای پول تزریق کنید، پشت سر آن رشته صف کشیده می‌شود. الان با توجه به طرح تحول نظام سلامت که شرایط بهتری برای قشر درمانی بوجود آوردند و تسهیلاتی به آن‌ها داده شده است، اغلب دانش‌آموزان و داوطلبان را راغب به ورود در این حوزه کرده است. استخدام و پرستیژ اجتماعی این رشته افراد بیشتری را به سمت خودش کشاند.

او افزود: در دوسال اخیر حقوق دانشجو معلم‌ها  در رشته‌های فرهنگیان از پونصد هزار تومن یا کمتر، به تقریبا دو‌میلیون تومان افزایش پیدا کرد. این باعث شد در رشته انسانی نسبت به پارسال، ۷۰ هزار نفر داوطلب اضافه شوند. این نشان‌دهنده آن است که اگر در سیستمی پول تزریق شود، خود به خود عده‌ای جذب می‌شوند. توزیع عادلانه ثروت در رشته‌های مختلف باعث میشود که به طور خودکار نظام آموزشی استاندارد‌های لازم را کسب کند.

او ادامه داد: به طور مثال، وقتی خانواده‌ای به هنرمند بودن فرزندش پی ببرد میتواند بدون نگرانی از کسب درآمد او در آینده و بدون دخالت در انتخاب رشته‌ای که واقعا آن دانش‌آموز داخلش توانمند است، او را حمایت کند و مدام برای پرستیژ اجتماعی از او تحصیل در رشته‌ای مثل پزشکی را نخواهد. یکی از انتقادات وارد به سیستم آموزشی، کنکور است که البته به خودی خود مشکل ندارد. وقتی می‌گوییم مشکل منظور این است که قبل از شرکت در کنکور تضمینی در پیدا کردن کار نیست. وقتی ذهن یک داوطلب و حتی خانواده او معطوف به آینده باشد که خرج و مخارج خود را چگونه تأمین کند، قطعا سو گیری به سمت یک رشته  پر درآمد بیشتر می‌شود و بازماندگان از آن‌هم به تبع افزایش می‌یابند.

از ماهی، انتظار بالا رفتن از درخت را نداشته باشید!

پژوهان‌فر با بیان اینکه کشور دارد به سمتی می‌رود که برای پذیرش هر فردی در هر نوع شغلی، به مهارت او نگاه می‌کنند و این در حالی است که برخی در رشته‌ای که مهارت دارند تحصیل نکردند و مدرک‌شان چیز دیگری است،گفت: حقیقتا هیچ نظام آموزشی‌ای کامل نیست. ولی نگاه کنید که ما در نظام فعلی، به طور مثال از یک ماهی که در شنا کردن ماهر است توقع داریم برای سنجش توانایی‌اش از درخت بالا رود. کسی که بسیار می‌تواند در مدیریت خود را بروز دهد و شکوفا شود، در رشته تجربی تحصیل می‌کند. رشته‌های مثل تاریخ ادبیات و یا جامعه شناسی، آمار و کاربردها، فیزیک و محیط زیست که بسیار لازمه‌ی یک جامعه هستند این روز‌ها به رشته‌هایی مبدل شدند که کنکوری‌ها از روی اجبار و نه از علاقه وارد برگه انتخاب رشته می‌کنند و اگر قبول شوند برای بستن دهان دیگران و گرفتن مدرک، به تحصیل در آن ادامه می‌دهند و سال‌ها عمر خود را برای چیزی که نه در آن مهارت و دغدغه‌ای دارند و نه آن را می‌فهمند وقت صرف می‌کنند.

او تاکید کرد: نظام آموزشی ما به جای اینکه بیاید خلاقیت و نوع تفکر را رشد دهد، یک قالب را رشد می‌دهد که ماهیت اجتماعی خوب را به همراه دارد و وقتی فردی به طور مثال با مدرک پزشکی به خاستگاری رود، ظاهرا باخیال راحت‌تری این‌اقدام را انجام می‌دهد. این مشکل نظام آموزشی نیست بلکه مشکل نگاه جامعه است. اینکه با یک آزمون همه را می‌سنجیم منجر به این می‌شود، همه علایق خود را به اجبار عوض کنند و حتی اگر از خون بترسند، به رشته تجربی می‌روند با امید به اینکه برایشان طبیعی می‌شود!

خلاقیت‌ها از مرگ تدریجی را نجات دهید

او افزود: تنها راهکار تولید خلاقیت است. باید راه را باز کنند تا هر فرد با هر نوع توانایی‌اش، بتواند از جان مایه بگذارد و تولید درآمد کند. نه اینکه جایی باشد که متعلق به آن نیست و هر روز را با ناراحتی و برحسب عادت از خواب بیدار شود.

این روانشناس ادامه داد: آن کسی که مشکل مالی ندارد، به راحتی برای تفریح، درس‌خواندن، کسب تجربه و هر کاری می‌تواند به خارج از کشور سفر کند و در حقیقت نظام آموزشی ایران برایش فرقی ندارد، چون کنکور برایش سد نیست، اما آن دانش‌آموزی که تمام تلاشش را می‌کند تا غول کنکور را پشت سر گذارد، اگر موفق نشود دست به هر کاری می‌زند. چون دیگر راهی برای خود متصور نمی‌شود و نمی‌داند چگونه امرار معاش کند. کاش سیاستی به کار گرفته شود که افراد را با بررسی تیپ شخصیتی مخصوص به خود وارد عرصه کار و زندگی کنیم. چنانچه همه تیپ‌های شخصیتی در یک جامعه مفیدند و زمانی مفیدتر واقع می‌شوند که در جای درست خود قرار بگیرند.

بهروز هرمزی کارشناس آموزشی در گفتگو با خبرنگار حوزه آموزش و پرورش در خصوص اخبار حذف کنکور، اظهار کرد: مدت زیادیه که مسئولین در رده‌های مختلف اعلام می‌کنند که قصد برچیدن کنکور از دایره نظام آموزشی را دارند یا حداقل می‌خواهند نقش آن‌را در میزان پذیرش افراد در دانشگاه کم‌رنگ کنند. اما متاسفانه راه مناسبی را برای این‌کار در نظر نگرفتند. بیش از ۲۰ سال است که تنها صحبت‌هایی در این زمینه شنیده‌ایم و شیوه، همان شیوه قدیمی مانده است.

اعتبار کنکور باید کم شود؛ انرژی و اهداف دانش‌آموزان را روی این آزمون معطوف نکنید!

او افزود: تنها راه رسیدن به چنین هدفی، پیوسته کردن آموزش به شکل آموزش‌های مستمر در جهت چگونه ارزیابی کردن آموزش است. یکی از بهترین‌روش‌ها کم‌ارزش کردن یک امتحان به تنهایی است؛ حال آزمون نهایی باشد یا آزمون کنکور. بهترین شکل این است که اعتبار دروس را در سال‌های مختلف تقسیم بندی کنیم و با برگزاری آزمون‌های قابل اتکا و معتبر بتوانیم نمره شایسته هرکس را در هر مقطع تحصیلی به دانش‌آموزان اختصاص دهید. به طور مثال نمره امتحان خرداد در مقاطعی مثل یازدهم و دوازدهم را به طور هماهنگ در تمام دروس برگزار کنیم و در پایان ترم همین مقاطع نیز چنین اتفاقی بیافتد.

او با بیان اینکه چه دلایلی برای رد این پیشنهاد گفته می‌شودو با آن مخالفت می‌کنند، مطرح کرد: دلیل‌شان بار مالی‌ای است که به وزارت آموزش و پرورش وارد می‌شود این در حالی است که اگر شما این بار مالی را نسبت به هزینه‌هایی که در مدارس انجام می‌شود و شاید بازخورد خوبی نسبت به آن نداشته باشیم، قیاس کنید و در جهت خرج بهتر این دارایی اقدام نمایید، موضوع حل می‌شود.

مسیری که دانش‌آموزان را کمتر مورد زیان قرار می‌دهد

او تاکید کرد: راه حل تقسیم اعتبار آزمون کنکور در دو سال پایانی دبیرستان به این شیوه است که به هر ترم مدرسه از مقطع یازدهم، ۲۰ درصد اعتبار دهیم. یعنی ترم اول پایه یازدهم ۲۰ درصد/ ترم دوم پایه یازدهم ۲۰ درصد/ ترم اول پایه  دوازدهم ۲۰ درصد و ترم دوم پایه  دوازدهم ۲۰ درصد و همچنین کل آزمون کنکور ۲۰ درصد در سرنوشت دانش‌آزمون تاثیر گذارد. این روش موجب می‌شود انگیزه‌های مختلف مانند لو رفتن سوالات، اقدام به خرید و فروش سوالات و یا هرگونه کار نامتعارفی در این خصوص جلویش گرفته شود.

او در خصوص چگونگی تأمین مالی این اقدام در پایان گفت: به راحتی می‌توان از پتانسیل خود دانش‌آموزان و والدین و حتی مدرسه استفاده کرد و با کمترین هزینه این اقدامات را به ثمر رساند. عدالت آموزشی با این روش از چیزی که در حال حاضر وجود دارد، کیلومتر‌ها فاصله دارد و به تحققش نزدیک‌تر است.

منبع: پارسینه

کلیدواژه: کنکور کنکور سراسری خودکشی پارسی خبر نظام آموزشی دانش آموزان طور مثال مورد علاقه رشته ها ۲۰ درصد رشته ای سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۱۰۷۳۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان

  چند سال قبل، تلفن کشیک قتل پلیس آگاهی را تحویل گرفتم. هنوز دقایقی از تحویل تلفن‌همراه نگذشته بود که زنگ آن به صدا در‌آمد. پشت خط مامور یکی از کلانتری‌های تهران بود. 
-«سلام کارآگاه در یکی از سطل‌های زباله منطقه‌ای در مرکز شهر چند قطعه از جسد مثله‌شده یک زن را پیدا کردیم.»
با گرفتن آدرس محل کشف جسد، دستور دادم صحنه را حفظ کرده تا خودم به محل بروم و پزشکی قانونی و تشخیص هویت را هم خبر کنند. روز تعطیل بود و۲۰ دقیقه‌ای به محل کشف جسد رسیدم.داخل یک سطل در سه نایلون زباله قطعات مثله‌شده یک دختر جوان بود. دستور دادم گشت‌های پلیس سایر سطل‌های منطقه را جست‌وجو کنند تا اگر عضو دیگری وجود دارد کشف شود. نوع رها کردن جسد نشان می‌داد قاتل می‌خواسته پیکر مقتول کشف شود که آن را در داخل سطل‌ رها کرده‌است.تا تیم بررسی صحنه جرم و پزشک قانونی جسد را معاینه کند، خودم و دو مامور کلانتری سری به اطراف منطقه زدیم و دوربین‌های چند خانه و مغازه‌های اطراف را چک کردیم که هیچ سرنخی به دست نیامد.حضور تیم‌های پلیسی وپزشکی قانونی در باعث شد اهالی با کنجکاوی در محل جمع شوند، به همین خاطر بازپرس دستور داد جسد را سریع به پزشکی قانونی منتقل کنند که مردم با آن صحنه فجیع روبه‌رو نشوند. پزشکی قانونی اعلام کرد ۴۸ تا ۷۲ ساعت از وقوع قتل می‌گذرد و به احتمال زیاد مقتول ابتدا خفه شده و بعد جسد مثله شده است.با بررسی لباس مقتول متوجه شدیم مدرک شناسایی همراه جسد نیست اما ناخن‌های این دختر دارای طرح خاصی بود.به ماموران کلانتری گفتم، به احتمال زیاد مقتول ساکن همان منطقه کشف جسد باشد. با عکس طرح ناخن به تمام آرایشگاه‌های زنانه محل سر بزنید و ببینید این طرح کدام ناخن‌کار است. ازسوی دیگر با بررسی پرونده‌های فقدانی مشخص کنند‌، در روزهای گذشته چه کسی با مشخصات دختر جوان اعلام مفقودی کرده‌است.روز بعد یکی از ماموران تماس گرفت و گفت؛ به چند آرایشگاه سر زدیم که یکی مدعی شد این طرح را روی ناخن‌های دختر جوانی به نام مرجان کار کرده است. با شناسایی او و بررسی‌های پرونده‌های مفقودی متوجه شدیم پنج روز قبل مادر او گم شدن دختر ۲۰ ساله‌اش را اعلام کرده است.قرار شد آزمایش DNA گرفته شود تا مطمئن شویم جسد مثله شده متعلق به مرجان است.پس از تایید آزمایش، خانواده او برای تحقیقات مقدماتی به اداره قتل آمدند. مادر او که در شوک مرگ فجیع دخترش بود، شروع به حرف زدن کرد و گفت: چند روز قبل ساعت ۴ صبح دخترم گفت با دوستانش به کوه می‌رود. صبح زود از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. عصر هرچه زنگ زدیم پاسخگوی تلفن نبود و بعد گوشی‌اش خاموش شد. با دوستانش تماس گرفتم و فهمیدم دخترم پیش آنها نرفته و برنامه‌ای هم برای کوه رفتن نداشتند؛ به همین دلیل گمشدن دخترم را به پلیس اطلاع دادم و با نامزدش مهران تماس گرفتم که او گفت اطلاعی از مرجان ندارد.دستور دادم پسر جوان احضار شود تا حضوری از او تحقیق کنم. ساعتی بعد پسر قد بلندی روبه‌رویم نشست و گفت که هیچ خبری از نامزدش ندارد و از شنیدن خبر مرگش در شوک است.به او گفتم فعلا از شهر خارج نشود و در دسترس باشد. با هماهنگی قضایی قرار شد، روز گمشدن مرجان آنتن‌دهی موبایل خانواده‌اش را بررسی کنند که ساعتی بعد اعلام شد گوشی مرجان و نامزدش در یک محل آنتن‌دهی داشته است. با کشف این سرنخ، دستور بازداشتش را از بازپرس پرونده گرفتم. مهران بازداشت شد. از او خواستم واقعیت را بگوید که باز هم ادعاهای قبلی‌اش را تکرار کرد و مدعی بود در مرگ نامزدش هیچ دخالتی نداشته است.به او گفتم اگر واقعیت را بگوید به نفع خودش است که بعد از مکثی طولانی به قتل مرجان اعتراف کرد و گفت: روز حادثه با نامزدم قرار شد بیرون برویم و تفریح کنیم. صبح زود بود و او می‌خواست لباس بخرد اما همه جا بسته بود. یکدفعه دعوای‌مان شد و در اوج عصبانیت دستم را جلوی دهانش گرفتم. مرجان کبود و بیهوش روی زمین افتاد.تازه فهمیدم چه‌کار کرده‌ام و برای خلاصی از جسد، آن رامثله کرده و درسطل زباله رها کردم. در این مدت با صحنه‌سازی سعی کردم خود را بی‌گناه نشان دهم اما خون مرجان دامن من را گرفت و دستگیر شدم. با اعترافات مهران، راز این جنایت هولناک فاش و متهم پس از تحقیقات روانه زندان شد.

دیگر خبرها

  • ۷۱۷ قمی در آزمون تخصصی حافظان قرآن کریم شرکت کردند
  • مهم ترین عامل توسعه یك جامعه نظام آموزشی است
  • نظام آموزشی کارآمد بسیاری از مشکلات و چالش‌های کشور را حل می‌کند
  • محتواهای کمک‌ آموزشی برای امتحانات نهایی موضوعیتی ندارد
  • اولویت اول مجلس دوازدهم رفع مشکلات معیشتی مردم باشد
  • مدل دانشگاه آزاد برای رسیدن به توانایی گروهی، شبکه سرای نوآوری است
  • کارگروه آمایش و مدیریت طرح تحول آموزش عالی استان برگزار شد
  • جایگاه معلم در سند تحول بنیادین کجاست؟
  • رازگشایی از قتل هولناک دختر جوان
  • حمیدی‌فر: در نسل چهارم دانشگاه‌ها دنبال تمدن‌سازی هستیم